وال استریت چیست؟
وال استریت به معنای واقعی کلمه خیابانی در شهر نیویورک در انتهای جنوبی منهتن است. به طور مجازی، وال استریت معنای بسیار عمیقتری دارد. این مترادف با صنعت مالی و شرکت های درون آن است. این مفهوم ریشه در این واقعیت دارد که بسیاری از کارگزاریها و بانکهای سرمایهگذاری در طول تاریخ دفاتر مرکزی خود را در خیابان و اطراف آن ایجاد کردهاند. بهتر است به بازار بورس نیویورک (NYSE) نزدیک باشید .
بودن در وال استریت یا نزدیک آن دیگر برای مؤسسات مالی ضروری تلقی نمی شود. در واقع، این روزها آنها در سراسر کشور واقع شده اند. با این حال، اصطلاح “وال استریت” هنوز به معنای تجارت – سرمایه گذاری – و علایق، انگیزه ها و نگرش بازیگران آن است.
وال استریت خیابانی است که در بخش پایینی منهتن شهر نیویورک واقع شده است. وال استریت به عنوان یک اصطلاح چتر برای توصیف بازارهای مالی و شرکت هایی استفاده می شود که به صورت عمومی در بورس های سراسر ایالات متحده معامله می کنند.
از لحاظ تاریخی، وال استریت محل استقرار برخی از بزرگترین کارگزاریها و شرکتهای بانکداری سرمایهگذاری ایالات متحده بوده است و همچنین خانه NYSE است.
وال استریت اغلب با مین استریت در تضاد قرار می گیرد، که دومی استعاره ای برای کسب و کارهای کوچک و سرمایه گذاران فردی است.
رویدادهایی که در وال استریت یا اطراف آن اتفاق افتاد، اغلب نه تنها بر صنعت سرمایه گذاری، بلکه بر اقتصاد ایالات متحده (و حتی جهان) تأثیر گذاشته است.
درک وال استریت
وال استریت و محله منهتن جنوبی اطراف آن – که برای مردم محلی به عنوان منطقه مالی شناخته می شود – مکان مهمی است که تعدادی از موسسات مالی در آن مستقر هستند. با این حال، جهانی شدن و دیجیتالی شدن امور مالی و سرمایه گذاری منجر به ظهور بسیاری از دلالان آمریکایی، مشاوران سرمایه گذاری ثبت شده و شرکت های سرمایه گذاری مستقر در جاهای دیگر شده است.
با این حال، وال استریت یک نام جمعی برای بازارهای مالی ، شرکت هایی که به صورت عمومی تجارت می کنند و خود جامعه سرمایه گذاری باقی مانده است. بورسها، شرکتهای بانکداری سرمایهگذاری، بانکهای تجاری، کارگزاریها و کارگزاران، خدمات مالی و شرکتهای پذیرهنویسی همگی نماد وال استریت هستند.
این یک عبارت شناخته شده جهانی است که تا حدودی به سیستم مالی ایالات متحده اشاره دارد. هر دو NYSE (بزرگترین بورس مبتنی بر سهام در جهان) و بانک فدرال رزرو نیویورک – که مسلما مهمترین بانک منطقه ای سیستم فدرال رزرو است – در منطقه وال استریت مستقر هستند.
وال استریت اغلب به «خیابان» خلاصه میشود، به همین دلیل است که این اصطلاح اغلب توسط افراد در محافل مالی و رسانهها استفاده میشود. به عنوان مثال، هنگام گزارش درآمد یک شرکت، یک تحلیلگر ممکن است درآمد یک شرکت را با آنچه خیابان انتظار داشت مقایسه کند. در این مورد، تحلیلگر درآمد شرکت را با آنچه که تحلیلگران مالی و شرکت های سرمایه گذاری برای آن دوره انتظار داشتند، مقایسه می کند.
اهمیت وال استریت
وال استریت هم از نظر اقتصادی و هم از نظر فرهنگی تأثیر مهمی داشته است.
اهمیت اقتصادی
ایالات متحده بزرگترین اقتصاد جهان و شهر نیویورک مرکز مالی آن است. به این ترتیب، اهمیت جهانی وال استریت بی نظیر است.
وال استریت متشکل از برخی از بزرگترین مؤسسات مالی در جهان است و صدها هزار نفر را استخدام می کند. این مرکز بورسهای نیویورک و نزدک، دو تا از بزرگترین بورسهای جهان است. در این بورس ها ها برخی از بزرگترین شرکت ها از جمله آمازون، گوگل، اپل و اکسون فهرست شده اند.
اهمیت اقتصادی وال استریت در سرتاسر اقتصادهای آمریکا و بینالمللی گسترش مییابد، زیرا بسیاری از شرکتهای مالی در سرتاسر جهان تجارت میکنند، وامهایی را به مشاغل و افراد مختلف اعطا میکنند و پروژههای بزرگ مقیاس جهانی را تامین مالی میکنند.
اهمیت فرهنگی
نفوذ فرهنگی وال استریت به فیلمها، نمایشهای تلویزیونی، کتابها و موارد دیگر نیز گسترش مییابد. فیلمهایی مانند وال استریت، مارجین کال، اتاق دیگ بخار، بربرها در دروازه و غیره از دهههای گذشته، نشان میدهند که زندگی پرشتاب در وال استریت چگونه است. آنها سبک زندگی هیجان انگیز، ثروتمند و جالبی را به نمایش می گذارند.
بازیکنان بزرگ در وال استریت به نمادهای مشهور تبدیل شده اند. وارن بافت ، جیمی دیمون، کارل ایکان، برنی مدوف ، جورج سوروس و لری فینک نامهایی هستند که برای بسیاری آشنا هستند. در تصورات برخی در جامعه معاصر، اصطلاح وال استریت ممکن است حس قدرت، نخبگان و اغلب رفتارهای ناجوانمردانه را برانگیزد.
در زمان مشکلات اقتصادی، مانند بحران مالی ۲۰۰۸ ، وال استریت گاهی تبدیل به قربانی می شود و بدی های اقتصاد به طمع فرضی مرتبط با آن سرزنش می شود. هیچ اصطلاح مالی دیگری تا این حد در فرهنگ جهانی بافته نشده است.
تاریخچه وال استریت
نام وال استریت از دیوار چوبی استعمارگران هلندی در منهتن پایین در سال ۱۶۵۳ برای دفاع از خود در برابر بریتانیایی ها و بومیان آمریکایی ساخته شد. این دیوار در سال ۱۶۹۹ تخریب شد، اما نام آن ماندگار شد.
با توجه به نزدیکی آن به بنادر نیویورک، منطقه وال استریت در دهه ۱۷۰۰ به مرکز تجاری شلوغ تبدیل شد. خاستگاه آن به عنوان یک مرکز مالی در سال ۱۷۹۲ آغاز شد، زمانی که ۲۴ نفر از برجسته ترین کارگزاران و بازرگانان در ایالات متحده توافقنامه باتون وود را امضا کردند . بنا بر گزارشها، آنها در وال استریت، زیر یک درخت دکمهدار جمع شدند تا تجارت کنند.
این توافقنامه، شکل مشترک معاملات اوراق بهادار مبتنی بر کمیسیون را مشخص کرد. در واقع، این تلاشی بود برای ایجاد یک بورس اوراق بهادار فقط برای اعضا. برخی از اولین اوراق بهادار مورد معامله، اوراق قرضه جنگی و سهام مؤسساتی مانند بانک نیویورک بود.
از این بلوط توافق، بلوط که به NYSE تبدیل شد رشد کرد. در سال ۱۸۱۷، کارگزاران Buttonwood نام خود را به هیئت بورس و بورس نیویورک تغییر دادند. این سازمان تا سال ۱۸۶۵ فضاهایی را برای تجارت در چندین مکان اجاره کرد، زمانی که در مکانی خاص، در گوشه خیابان وال و براد، مستقر شد.
خیابان براد ۱۸
محل قلب تپنده وال استریت، NYSE، یک سازه نئوکلاسیک از سنگ مرمر سفید در سال ۱۹۰۳ است. یک ضمیمه مجاور، ساخته شده در سال ۱۹۲۲، در ۱۱ وال استریت، و یک ساختمان فرعی دیگر در خیابان ۲۰ برود قرار دارد. این سه ساختمان بلوکی را پر می کنند که توسط وال استریت در شمال، خیابان براد در شرق، بورس در جنوب و خیابان جدید در غرب محدود شده است.
با رشد ایالات متحده، چندین بورس بزرگ دیگر مقر خود را در منطقه وال استریت تأسیس کردند. اینها شامل بورس کالای نیویورک ، هیئت تجارت نیویورک، بورس آتی نیویورک (NYFE) و بورس اوراق بهادار آمریکا ، که اکنون به عنوان گزینه های آمریکایی NYSE شناخته می شود.
بانکها، شرکتهای کارگزاری و سرمایهگذاران برای حمایت از بورسها و قرار گرفتن در جایی که عمل انجام میشد، دفاتری را در اطراف وال استریت جمع کردند. در اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰، خانه مورگان، با نام رسمی JP Morgan & Co. – پیشرو JP Morgan Chase و Morgan Stanley – دقیقاً روبروی NYSE، در وال استریت ۲۳ قرار داشت.
پس از جنگ جهانی اول، شهر نیویورک از لندن پیشی گرفت و به بزرگترین و مهم ترین مرکز مالی جهان تبدیل شد.
وال استریت در مقابل خیابان اصلی
وال استریت اغلب با خیابان اصلی مقایسه می شود. اصطلاح “خیابان اصلی” به عنوان استعاره ای برای سرمایه گذاران فردی، مشاغل کوچک، کارمندان و کل اقتصاد استفاده می شود. این نام از نام رایج برای خیابان اصلی شهری گرفته شده است که اکثر مشاغل محلی در آن قرار دارند.
اغلب بین اهداف، خواسته ها و انگیزه های مین استریت و وال استریت تعارض ادراک شده وجود دارد. وال استریت نشان دهنده کسب و کارهای بزرگ و موسسات مالی است، در حالی که مین استریت نماینده فروشگاه های مادر و پاپ، شرکت های کوچک و افراد است.
رویدادهای کلیدی در وال استریت
رویدادهایی که در وال استریت یا اطراف آن اتفاق افتاده است، اغلب نه تنها بر صنعت سرمایه گذاری، بلکه بر اقتصاد و جامعه جهانی تأثیر گذاشته است. در اینجا چند لحظه مهم در تاریخ وال استریت آورده شده است.
۱۸۸۹: وال استریت ژورنال
در ۸ ژوئیه ۱۸۸۹، چارلز داو، ادوارد جونز و چارلز برگسترسر وال استریت ژورنال را راه اندازی کردند ، یک روزنامه چهار صفحه ای بعد از ظهر که به اخبار عینی مالی و تجاری اختصاص داشت. این سه مرد خبرنگار بودند، اما داو همچنین یک خردهگر اعداد بود که به ایده ایجاد فهرست معیاری از شرکتها و قیمت سهام آنها برای نشان دادن کل بازار سهام رسید.
به زودی، ژورنال شاخص میانگین صنعتی داوجونز (DJIA) را همراه با صدها قیمت سهام، اوراق قرضه و آتی شرکت و میانگین نرخ اولیه وام های بانکی منتشر کرد . برای نزدیک به یک قرن، قبل از ظهور فهرستهای اینترنتی بلادرنگ، مجله رکورددار بازارهای مالی بود.
این نشریه به یک نشریه شش روزه در هفته تبدیل شد (که از سال ۱۹۹۶ به صورت آنلاین منتشر شده است). ژورنال منبع اصلی و معتبر روزنامه نگاری مالی و تجاری است .
این سه بنیانگذار در خارج از دفاتر منهتن پایین فعالیت می کردند. این واقعیت که آنها نام نشریه جدید خود را وال استریت ژورنال انتخاب کردند نشان می دهد که وال استریت قبلاً چیزی شبیه به یک اصطلاح چتر برای دنیای مالی و ساکنان آن بود. طی سالها، این مقاله به تثبیت این معنا در ذهن عموم کمک کرد.
۱۹۲۰: بمب گذاری وال استریت
حوالی ظهر روز ۱۶ سپتامبر ۱۹۲۰ بود. یک گاری اسب کشیده در وال استریت ۲۳ درست روبروی دفتر مرکزی JP Morgan & Co. گوشه ای شلوغ از محله، به خصوص مملو از کسانی بود که به سمت بیرون می رفتند. ناهار. گاری ناگهان منفجر شد. مملو از دینامیت و پر از وزنه های ارسی بود که در هوا حرکت می کرد.
در آن زمان، این بدترین بمباران داخلی در تاریخ ایالات متحده بود. در نهایت ۴۰ نفر بر اثر جراحات وارده کشته یا جان باختند و ۳۰۰ نفر دیگر مجروح شدند. فضای داخلی ساختمان جی پی مورگان تخریب شد. آثار ترکش هنوز در نمای بیرونی قابل مشاهده است.
هیچ کس ادعای اعتبار نکرد و پرونده هرگز حل نشد. اما از آنجایی که انفجار در مقابل ساختمان مورگان، که به عنوان نماد سرمایه داری آمریکا شناخته می شود، رخ داد، در نهایت تصمیم گرفته شد که این بمب گذاری یک اقدام تروریستی باشد که توسط «قرمزها» – آنارشیست ها و هواداران کمونیست – انجام شده است. دسته ای از بروشورهای آنارشیستی که در یک صندوق پستی در یک بلوک دورتر از وال استریت یافت شد، از این نظریه حمایت می کرد.
در نتیجه، مقامات صدها نفر مظنون به قرمز را دستگیر کردند و کسانی را که دارای ملیت خارجی بودند اخراج کردند. این بمباران همچنین احساسات بومی گرایانه ای را که در دهه ۱۹۲۰ در ایالات متحده ایجاد شد، تشویق کرد که منجر به محدودیت های شدیدتر برای مهاجرت شد.
۱۹۲۹: سقوط بازار سهام
سقوط بازار سهام در سال ۱۹۲۹ همچنان بدترین بحران مالی در تاریخ ایالات متحده است. در دوران پیش از تجارت دیجیتال، مرکز آن NYSE بود.
سقوط در ۲۴ اکتبر آغاز شد، زمانی که پس از نزدیک به یک دهه رشد بینظیر و بدون وقفه، بازار سهام کمتر از جلسه قبل باز شد. کاهش قیمت سهام در طول روز ادامه یافت و با انتشار این خبر، ازدحام جمعیت در خارج از بورس آغاز شد.
آنها با تعطیلی مجدد بازار در آن روز ناله کردند، در طی دو روز بعد که به نظر می رسید بازار در حال افزایش بود، دلالان را تشویق کردند و سپس در ۲۸ اکتبر و ۲۹ اکتبر، زمانی که نزول ها از سر گرفته شد، وحشت کردند. در داخل بورس اوراق بهادار، صحنه هیاهوی محض بود زیرا قیمتها خیلی سریع کاهش یافتند که نوارها و تخته سیاه نمیتوانستند آنها را ثبت کنند.
در نهایت، DJIA نسبت به اوج خود در سپتامبر ۱۹۲۹، ۸۹ درصد سقوط کرد و ثروت شرکت ها و افراد را از بین برد .
سقوط منجر به رکود بزرگ شد . یک چهارم از جمعیت شاغل آمریکا شغل خود را از دست دادند، زیرا اقتصاد ایالات متحده دچار رکود شد. اقتصادهای سرتاسر اروپا از این روند پیروی کردند. در پایان، سقوط بازار سهام و رکود یک دهه متعاقب آن به طور مستقیم تقریباً هر بخش از جامعه را تحت تأثیر قرار داد و دیدگاه و رابطه یک نسل کامل از بازارهای مالی را تغییر داد.
۱۹۸۷: سقوط دوشنبه سیاه
در روز دوشنبه سیاه، ۱۹ اکتبر ۱۹۸۷، شاخص S&P 500 و میانگین صنعتی داوجونز بیش از ۲۵ درصد از ارزش خود افت کردند که باعث شد بورسها در سرتاسر جهان با شور و هیجان مشابهی سقوط کنند. هفته قبل، شاخص ها تقریباً ۱۰ درصد کاهش یافته بود، و پمپ را برای وحشت ناشی از آن آماده کرد. تا آن زمان، یک بازار صعودی از سال ۱۹۸۲ تحت کنترل بود.
به لطف اقدامات رئیس آلن گرینسپن و فدرال رزرو، از یک فاجعه ظاهرا در مقیاس جهانی جلوگیری شد. اما این سقوط، پتانسیل اختلالی را آشکار کرد که تکنیک جدید آن زمان برنامههای رایانهای که مقادیر زیادی مبادلات را تحریک میکرد، ممکن بود ایجاد کند (حتی اگر در آن روز مقادیر زیادی از معاملات توسط انسانها انجام میشد).
علت دقیق این سقوط کوتاه مدت هرگز مشخص نشده است. با این حال، پس از آن، بورس ها قوانین قطع کننده مدار را اجرا کردند تا از تجارت برنامه از تحریک فروش بی رویه جلوگیری کنند. امید بود که این محدودیت و سایر محدودیتهای معاملاتی به بازارها فرصت ایجاد ثبات را بدهد و به تنظیمکنندگان (و سرمایهگذاران) این فرصت را بدهد که گامهای مناسب را بردارند.
۲۰۰۷-۲۰۰۸: بحران مالی جهانی
بحران مالی جهانی ۲۰۰۷-۲۰۰۸ ناشی از سالها مقرراتزدایی، اعتبار آسان، اعطای وامهای رهنی غارتگرانه، فروپاشی بازار وام مسکن ارزان قیمت و استفاده بیرویه از مشتقات بود. منجر به رکود بزرگ شد . علت اصلی بحران، رفتار غیراخلاقی و استثمارگرانه بانکها، بانکهای سرمایهگذاری و شرکتهای بیمه بود.
به وام گیرندگانی که اعتبار نامناسبی داشتند، وام های رهنی بدون نگرانی از توانایی پرداخت آن ها و بدون درک خطرات ناشی از وام ها داده شد. با افزایش نرخها، نرخ وامهای مسکن این وامگیرندگان افزایش یافت و آنها قادر به پرداخت ماهانه نبودند. علاوه بر این، با کاهش شدید قیمت مسکن، صاحبان خانه نمی توانستند خانه های خود را به اندازه کافی برای پوشش وام خود بفروشند. این باعث تعداد زیادی پیش فرض شد.
اوراق بهادار مشتقه پرخطر با وامهای رهنی پایینتر فروخته شده توسط بانکها ایجاد شده بود. علاوه بر این، بانک ها و سایر سرمایه گذاران بزرگ از سپرده های مشتریان برای سرمایه گذاری در این مشتقات استفاده کردند. با عدم پرداخت وام مسکن، ارزش اوراق مشتقه کاهش یافت.
بسیاری از مؤسسات مالی با وامها، اوراق مشتقه و معاوضههای نکول اعتباری ارتباط داشتند، محصول بیمهای که سرمایهگذاران در مشتقهها برای محافظت در برابر ریسک نکول خریدند. به این ترتیب پس از ترکیدن حباب بازار مسکن با مشکل شدید مواجه شدند.
از سقوط صنعت مسکن تا صنعت مالی ایالات متحده در آستانه سقوط تا نابودی تقریباً سایر سیستم های مالی در سراسر جهان. این بدترین بحران مالی از زمان سقوط بازار سهام در سال ۱۹۲۹ بود.
دولت ایالات متحده چاره ای جز نجات مؤسسات مالی که همیشه «بزرگتر از آن برای شکست» تلقی می شدند، نداشت.
۲۰۱۱: وال استریت را اشغال کنید
تسخیر وال استریت یک جنبش اعتراضی در سال ۲۰۱۱ علیه نابرابری اجتماعی و اقتصادی بود که در پارک Zuccotti واقع در منطقه مالی منهتن متمرکز بود. در ۱۷ سپتامبر، زمانی که صدها معترض در پارک اردو زدند، آغاز شد. پلیس دو ماه بعد، در ۱۵ نوامبر، آنها را به زور حذف و دستگیر کرد. در این دوره، راهپیمایی ها و سخنرانی هایی برگزار شد که خواستار توزیع متعادل درآمد، مشاغل با درآمد بهتر، اصلاحات بانکی و نفوذ کمتر شرکت ها در سیاست شدند. شعار تظاهرکنندگان تسخیر «ما ۹۹ درصد هستیم».
مقررات وال استریت
پس از سقوط ۱۹۲۹
اقدامات نظارتی برای رسیدگی به فقدان نظارت دولت که به نظر میرسید منجر به بحرانی شد که در سال ۱۹۲۹ آغاز شد، به اجرا گذاشته شد. برای فروش همچنین تقلب در فروش اوراق بهادار را ممنوع کرد. قانون بورس اوراق بهادار در سال ۱۹۳۴ کمیسیون بورس و اوراق بهادار (SEC) را تأسیس کرد و به آن قدرت قابل توجهی در صنعت اوراق بهادار داد. این شامل اختیار تنظیم شرکت های کارگزاری و الزام گزارش مالی توسط شرکت های سهامی عام بود.
پس از بحران مالی ۲۰۰۷-۲۰۰۸
در سال ۲۰۱۰، کنگره قانون اصلاحات داد-فرانک وال استریت و حمایت از مصرف کننده ( Dodd-Frank ) را تصویب کرد. سازمان های دولتی جدید با نظارت بر سیستم مالی ایجاد کرد. ایده پشت این اقدام رسیدگی به رفتارهای مخاطره آمیز موسسات مالی و کمبود نظارت نظارتی بود که منجر به بحران شد. یکی از زمینه های نگرانی جدی، وام های رهنی غارتگرانه بود که رخ داده بود. تمرکز دیگر، ثبات موسسات مالی بود. این قانون امکان انحلال یا تجدید ساختار بنگاه ها را در صورت لزوم برای جلوگیری از استفاده از وجوه مالیات دهندگان برای حفظ آنها فراهم کرد.
قانون Volker این قانون، شیوه های سرمایه گذاری بانک ها را محدود کرده و اوراق بهادار مشتقه را تنظیم می کند. همچنین دفتر رتبهبندی اعتباری SEC را راهاندازی کرد تا اطمینان حاصل کند که آژانسهای اعتباری از این پس رتبهبندی مناسبی برای مؤسسات صادر میکنند، نه رتبهبندیهای مطلوب ساختگی که بخشی از پیشروی بحران بود.
در دوران دولت ترامپ
قانون رشد اقتصادی، کمک های نظارتی و حمایت از مصرف کننده که در سال ۲۰۱۸ توسط پرزیدنت ترامپ امضا شد، به انتقادات از داد فرانک پرداخت و برخی از مفاد آن را لغو کرد. از جمله، بانکهایی با داراییهای کمتر از ۱۰ میلیارد دلار را از الزامات قانون Volker معاف کرد، به مصرفکنندگان این امکان را داد که پروندههای اعتباری خود را بدون هیچ هزینهای مسدود کنند، و سرمایه مورد نیاز بانکهایی را که خدمات وام یا بانکداری سنتی ارائه نمیدهند، کاهش داد.
حدس و گمان وال استریت به چه معناست؟
سفته بازی به عمل سرمایه گذاری در اوراق بهاداری اطلاق می شود که دارای مشخصات ریسک-پاداش بالایی هستند با هدف به دست آوردن سود قابل توجه، علیرغم خطر زیان قابل توجه. سرمایهگذاری که سفتهبازی میکند احتمالاً بر نوسانات قیمت متمرکز است. آنها ممکن است بر این باور باشند که بازار یک اوراق بهادار را به طور نادرست قیمت گذاری کرده است و سعی می کنند از این اختلاف سرمایه گذاری کنند. سفته بازان وال استریت در مقایسه با سرمایه گذاران خرد که سهام یا سایر دارایی ها را برای بلندمدت خرید و نگهداری می کنند، تمایل دارند تا معامله گران حرفه ای باشند.
وال استریت چه ساعتی باز و بسته می شود؟
بازارهای سهام عمده ایالات متحده، از جمله NYSE و نزدک ، معمولاً از دوشنبه تا جمعه از ساعت ۹:۳۰ صبح تا ۴ بعد از ظهر به وقت شرقی باز هستند. با این حال، جلسات ساعت طولانی زودتر و دیرتر نیز وجود دارد.
معاملات قبل از بازار معمولاً بین ساعت ۸ صبح تا ۹:۳۰ صبح انجام می شود، اگرچه می تواند از ساعت ۴ صبح به وقت شرقی شروع شود.
معاملات پس از ساعت کاری از ساعت ۴ بعد از ظهر شروع می شود و می تواند تا ساعت ۸ بعد از ظهر به وقت شرقی ادامه یابد.
وال استریت سیاه چیست؟
وال استریت سیاه نام مستعاری بود که به ناحیه گرینوود در تولسا، اوکلاهاما، یکی از بزرگترین و مرفهترین جوامع تجاری آفریقایی-آمریکایی در ایالات متحده در اوایل قرن بیستم داده شد. از ماه مه تا ژوئن ۱۹۲۱، ۳۵ بلوک آن در جریان شورش نژاد تولسا ویران شد. این به سرعت بازسازی شد و بیش از ۸۰ کسب و کار تا سال ۱۹۲۲ بازگشایی شدند.
چگونه در وال استریت شغل پیدا می کنید؟
کار در وال استریت اغلب از دانشگاه شروع می شود. رشته هایی مانند امور مالی، مدیریت بازرگانی و مدیریت، اقتصاد، حسابداری و ریاضیات برای صنعت سرمایه گذاری مناسب هستند. شرکت ها مدارک تحصیلی را در زمینه های دیگر نیز در نظر خواهند گرفت، مانند بازاریابی یا مهندسی. سعی کنید حداقل یک تابستان در یک شرکت وال استریت یا موسسه مشابه کارآموزی داشته باشید. کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی (MBA) همچنین می تواند برای مؤسسات مالی جذاب باشد، همانطور که تجربه صنعت فناوری می تواند جذاب باشد. همچنین مهم است که برای چه نوع شغلی در وال استریت مناسب باشید. آنها به سه حوزه اصلی تقسیم می شوند:
تیم سرمایه گذاری : تحلیلگران پژوهشی ، مدیران پورتفولیو و معامله گران
عملیات : ارتباط با مشتری، بازاریابی، ارزیابی ریسک، حقوقی، وظایف دفتر پشتیبان
فروش : کسانی که در ایجاد، ترویج و فروش سهام، اوراق قرضه، عرضه اولیه سهام، ارز خارجی و سایر ابزارهای مالی شرکت دارند.
خط پایانی
وال استریت هم یک خیابان واقعی و هم نماد است. این شهر خانه انواع شرکت های مالی و سرمایه گذاری، همراه با موسساتی مانند NYSE و بانک فدرال رزرو نیویورک است. در سطح جهانی، به جوامع و صنایع مالی و سرمایه گذاری ایالات متحده، به علاوه علایق، نگرش ها و رفتار آن اشاره می کند.